آنتونی دی اسمیت؛ حمید احمدی
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1390، ، صفحه 171-178
چکیده
بیگمان آنتونی دیاسمیت که برجستهترین نظریهپرداز مسائل ملیت، قومیت و ملیتگرایی معاصر بهشمار میرود، از پرکارترین پژوهشگران این عرصه نیز هست. گرچه در سالهای دهة 1980م. نظریهپردازانی همچون ...
بیشتر
بیگمان آنتونی دیاسمیت که برجستهترین نظریهپرداز مسائل ملیت، قومیت و ملیتگرایی معاصر بهشمار میرود، از پرکارترین پژوهشگران این عرصه نیز هست. گرچه در سالهای دهة 1980م. نظریهپردازانی همچون ارنست گلنر، اریک هابسباوم و بندیکت اَندرسون با انتشار آثار خود به مهمترین نظریهپردازان بحثهای ملیت و ملیتگرایی تبدیل شدند و مکتب مشهور به نوگرایی را (که برخی از آن به عنوان ساختارگرایی و ابزارگرایی) نیز نام میبرند، پایهگذاری کردند؛ اما با انتشار تدریجی مقالات و سپس کتابهای آنتونی دیاسمیت (که خود دانشجوی ارنست گلنر بود، اما بعدها به نقد اندیشههای استاد خود دست زد)، او به یکی از عمدهترین صاحبنظران آن عرصه تبدیل شد. کتاب مهم او یعنی نظریههای ناسیونالیسم که در سالهای دهه 1970م. منتشر شد هنوز هم برجستهترین اثر در این رابطه بهشمار میرود. اهمیت دیاسمیت تنها به این دلیل نیست که برخلاف سایر نظریهپردازان حوزة ناسیونالیسم و قومگرایی به یک اثر بسنده نکرده و همچنان به انتشار آثار مهم در این رابطه مشغول است (و در واقع با به راه انداختن نشریة «ملتها و ناسیونالیسم»، یکی از تخصصیترین نشریات علمی ـ پژوهشی را در این عرصه مدیریت میکند)، بلکه به این جهت است که پایهگذار مکتبی شد که نقاط قوت و ضعف سایر کلیتهای عرصة مطالعات ملی را به بحث گذاشت و دیدگاه سومی را ارائه داد که بیش از سایر مکتبهای معروف به کهنگرایی و نوگرایی، به تبیین پدیدة پیچیدة ملیت و ملیتگرایی و زیرشاخة پژوهشی آن، یعنی قومیت و قومگرایی نزدیک است. این مکتب بر آن بود که نه دیدگاه کهنگرایان و ازلیگرایان را که میگویند ملیت و ملیتگرایی و یا اصولاً ملت پدیدهای ازلی و بسیار کهن است (همانند وان دن برگه و پیروان او) نمیتوان بهطور دربست پذیرفت و نه دیدگاه نوگرایانی چون اَندرسون، گلنر و هابسباوم و پیروان آنها که برآنند اصولاً پدیدههای ملت و ملیتگرایی پدیدههای کاملاً نوین و پیامد تحولات مدرن چون دولتهای ملی و ایدئولوژی ملیتگرایی و یا مهمتر از آن نظام اقتصاد سرمایهداری میباشند. به نظر دیاسمیت نگاه دقیق جامعهشناسی تاریخی و دادههای موجود مربوط به تاریخ و تمدن بشری هم دیدگاههای کهنگرایان و هم نوگرایان را بهطور نسبی مورد تأیید قرار میدهد.